سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

89/1/9
2:46 ع



ژاپنی‌ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های اطراف ژاپن سال‌هاست که ماهی تازه ندارد. بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.. ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می‌کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می‌کشید.

موفقیت

اگر بازگشت بیش از چند روز طول می‌کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.


برای حل این مسئله،شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.. آن ها ماهی ها را می‌گرفتند آن ها را روی دریا منجمد می‌کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند

.
اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می‌شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری می‌کردند. ماهی ها پس از کمی‌تقلا آرام می‌شدند و حرکت نمی‌کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند

.
متاسفانه ژاپنی‌ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبلترجیح می‌دادند. زیرا ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند. باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. پس شرکت های ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل می‌کردند. 


آنها چطور می‌توانستند ماهی تازه بگیرند

؟

اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید، چه پیشنهادی می‌دادید

پول زیاد 

به محض اینکه شما به اهدافتان می‌رسید مثلاً «یافتن یک همراه فوق العاده خوب ، تأسیس یک شرکت موفق ، پرداخت بدهی هایتان یا هر چیز دیگر» ممکن است شور و احساساتتان را از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل نداشته باشید ، لذا سست می‌شوید
.
شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می‌دهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث می‌رسد و هرگز موفق نمی‌شوند و ملاکین و اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده اند، شنیده و تجربه کرده اید
.

این مسئله را رون هوبارد دریافت:

منافع و مزیتهای رقابتبشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می‌کند 
  شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می‌برید. اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالش ها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.
چطور ژاپنی‌ها ماهی‌ها را تازه نگه می‌دارند؟
  برای نگه داشتن ماهی تازه شرکت های ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایق ها استفاده می‌کنند اما حالا آن ها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می‌اندازند.
کوسه جندتایی ماهی می‌خورد اما بیشتر ماهی ها با وضعتی بسیار سر زنده به مقصد می‌رسند. زیرا ماهی ها تلاش کردند.







توصیه :
-به جای دوری جستن از مشکلات به میان آن ها شیرجه بزنید.
-از بازی لذت ببرید.
-اگر مشکلات و تلاش هایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ، ضعف شما را خسته می‌کند به جای آن مشکل را تشخیص دهید.
-عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید.
-اگر به اهدافتان دست یافتید ، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید .
-زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه ، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید.
-پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که می‌توانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید.
-در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر می‌توانید دورتر بروید شنا کنید




89/1/7
3:51 ع

سخن
تازه از نوروز گفتن دشوار است.

نوروز یک جشن ملی است،‌

جشن ملی را همه
می‌شناسند که چیست،

نوروز هر ساله برپا می‌شود و هر ساله از آن سخن می‌رود.
بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌اید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر
نوروز را خود مکرر نمی‌کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و
ادب تکرار ملال‌آور است و بیهوده؛ “عقل” تکرار را نمی‌پسندد؛ اما “احساس”
تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند
است، طبیعت را از تکرار ساخته‌اند؛ جامعه با تکرار نیرومند می‌شود، احساس
با تکرار جان می‌گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن، طبیعت، احساس و
جامعه هر سه دست‌اندرکارند.


نوروز که قرن‌های دراز است بر همة جشن‌های جهان فخر می‌فروشد، از آن رو
“هست” که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن
جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب، و جوشِ شکفتن‌ها و شور
زادن‌ها و سرشار از هیجانِ هر “آغاز”.


جشن‌های دیگران، غالباً انسان‌ها را از کارگاه‌ها، مزرعه‌ها، دشت و صحرا،
کوچه و بازار، باغ‌ها و کشتزارها، در میان اطاق‌ها و زیر سقف‌ها و پشت
درهای بسته جمع می‌کند: کافه‌ها، کاباره‌ها، زیرزمینی‌ها، سالن‌ها، خانه‌ها
… در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته
از گل‌های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و … اما نوروز دست مردم را
می‌گیرد و از زیر سقف‌ها، درهای بسته، فضاهای خفه، لای دیوارهای بلند و
نزدیک شهرها و خانه‌ها،‌ به دامن آزاد و بیکرانة طبیعت می‌کشاند: گرم از
بهار، روشن از آفتاب، لرزان از هیجانِ آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی
باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از:


“بوی باران، بوی پونه، بوی خاک،


شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک” …


نوروز تجدید خاطرة بزرگی است: خاطرة خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال، این
فرزند فراموشکار که،‌ سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته‌های پیچیدة خود، مادر
خویش را از یاد می‌برد، با یادآوری‌های وسوسه‌آمیز نوروز، به دامن وی باز
می‌گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می‌گیر: فرزند، در دامن
مادر، خود را بازمی‌یابد و مادر،‌ در کنار فرزند، چهره‌اش از شادی می‌شکفد،
اشک شوق می‌بارد، فریادهای شادی می‌کشد؛ جوان می‌شود، حیات دوباره
می‌گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می‌شود.


تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده‌تر و سنگین‌تر می‌گردد، نیاز به بازگشت و
بازشناخت طبیعت را در انسان حیاتی‌تر می‌کند و بدینگونه است که نوروز،
برخلاف سنت‌ها که پیر می‌شوند و فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می‌رود
و در هر حال، آینده‌ای جوان‌تر و درخشان‌تر دارد، چه، نوروز راه سومی است
که جنگ دیرینه‌ای را که از روزگار لائوتزو و کنفسیوس تا زمان روسو و ولتر
درگیر است به آشتی می‌کشاند.


نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست، نیاز ضروری جامعه،
خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر و تحول، گسیختن و زایل
شدن، درهم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن، آنچه ثابت است و
همواره لایتغیر و همیشه پایدار،‌ تنها تغییر است و ناپایداری؛ چه چیز
می‌تواند ملتی را، جامعه‌ای را، در برابر عرابة بی‌رحم زمان – که بر همه
چیز می‌گذرد و له می‌کند و می‌رود، هر پایه‌ای را می‌شکند و شیرازه‌ای را
میگسلد- از زوال مصون دارد؟


هیچ ملتی با یک نسل و دو نسل شکل نمی‌گیرد؛ ملت، مجموعة پیوستة نسل‌های
متوالی بسیار است، اما زمان، این تیغ بی‌رحم، پیوند نسل‌ها را قطع می‌کند؛
میان ما و گذشتگانمان- آنها که روح جامعة‌ ما و ملت ما را ساخته‌اند- درة
هولناک تاریخ حفر شده است؛ قرن‌های تهی ما را از آنان جدا ساخته‌اند؛ تنها
سنت‌ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این درة هولناک گذر
می‌دهند و با گذشتگانمان و با گذشته‌هایمان آشنا می‌سازند. در چهرة مقدس
این سنت‌ها است که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنار خویش و در “خودِ
خویش”، احساس می‌کنیم؛ حضور خود را در میان آنان می‌بینیم و جشن نوروز یکی
از استوارترین و زیباترین سنت‌ها است.


در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می‌داریم، گویی خود را در همة‌
نوروزهایی که هر ساله در این سرزمین برپا می‌کرده‌اند، حاضر می‌یابیم و در
این حال، صحنه‌های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در
برابر دیدگانمان ورق می‌خورد، رژه می‌رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما
هر ساله در این سرزمین بر پا می‌داشته است، این اندیشه‌های پرهیجان را در
مغزمان بیدار می‌کند که: آری، هر ساله! حتی همان سالی که اسکندر چهرة این
خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله‌های مهیبی که از تخت
جمشید زبانه می‌کشید، همانجا، همان وقت، مردم مصیبت‌زدة ما نوروز را جدی‌تر
و با ایمان بیشتری برپا می‌کردند؛ آری، هر ساله! حتی همان سال که سربازان
قتیبه بر کنارة جیحون سرخ رنگ،‌ خیمه برافراشته بودند و مهلب خراسان را
پیاپی قتل عام می‌کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده‌های
سرد و خاموش، نوروز را گرم و پرشور جشن می‌گرفتند.


تاریخ از مردی در سیستان خبر می‌دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این
سرزمین را در زیر شمشیر خلیفة جاهلی آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و
ویرانی خانه‌ها و آوارگی سپاهیان می‌گفت و مردم را می‌گریاند و سپس، چنگ
خویش را برمی‌گرفت و می‌گفت: “اباتیمار، اندکی شادی باید”! نوروز در این
سال‌ها و در همة سال‌های همانندش، شادی‌یی اینچنین بوده است، عیاشی و
“بی‌خودی” نبوده است،‌ اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و
نشانة پیوند با گذشته‌ای که زمان و حوادث ویران‌کنندة زمان همواره در گسستن
آن می‌کوشیده‌ است.


نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان
و در چشم شیعیان مسلمان، همه نوروز را عزیز شمرده‌اند و با زبان خویش، از
آن سخن گفته‌اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته‌اند: “نوروز روز نخستین
آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و
ششمین روز، خلقت جهان پایان گرفت و از این رو است که نخستین روز فروردین را
هورمزد نام داده‌اند و ششمین روز را مقدس شمرده‌اند”.


چه افسانة زیبایی؛ زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کس احساس نمی‌کند که
نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز
کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل و
فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و
طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز
بهار، سبزه‌ها روییدن آغاز کرده‌اند و رودها رفتن و شکوفه‌ها سرزدن و
جوانه‌ها شکفتن، یعنی نوروز.


بی‌شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار،
آفتاب در نخستین روز نوروز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است.


اسلام که همة رنگ‌های قومیت را زدود و سنت‌ها را دگرگون کرد، نوروز را جلای
بیشتری داد، شیرازه بست و آن را، با پشتوانه‌ای استوار، از خطر زوال در
دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی
به وصایت، در غدیر خم، هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! آن
همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند
پشتوانة نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت؛ سنت
ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه‌ای که در دلهای مردم این
سرزمین برپا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و، در دوران صفویه،
رسما یک شعار شیعی گردید،‌ مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد
ویژة خویش. آنچنان که یکسال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه
صفوی، آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز!


نوروز- این پیری که غبار قرن‌های بسیار بر چهره‌اش نشسته است- در طول تاریخ
کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهرپرستان را خطاب به خویش
می‌شنیده است؛ پس از آن، در کنار آتشکده‌های زردشتی، سرود مقدس موبدان و
زمزمة اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می‌خوانده‌اند؛ از آن پس، با آیات
قرآن و زبان الله از او تجلیل می‌کرده‌اند و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و
دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی، او را جان می‌بخشند و در همة
این چهره‌های گوناگونش، این پیر روزگارآلود، که در همة قرن‌ها و با همة
نسل‌ها و همة اجداد ما- از اکنون تا روزگار افسانه‌ای جمشید باستانی- زیسته
است و با همه‌مان بوده است، رسالت بزرگ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و
وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از
سیمای این ملت نومید و مجروح است و درآمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با
روح شاد و جانبخش طبیعت و، عظیم‌تر از همه، پیوند دادن نسل‌های متوالی این
قوم- که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران
و سازندگان کله منار‌ها بند بندش را از هم می‌گسسته است و نیز
پیمان‌یگانگی بستن میان همة دل‌های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانة
دوران‌ها در میانه‌شان حائل می‌گشته و درة عمیق فراموشی میانشان جدایی
می‌افکنده است.


و ما، در این لحظه، در این نخستین لحظات آغاز آفرینش، نخستین روز خلقت، روز
اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز برمی‌افروزیم و در عمق وجدان خویش، به
پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگ‌زدة قرون تهی می‌گذریم و در همة
نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما برپا می‌شده است، با
همة زنان و مردانی که خون آنان در رگ‌هایمان می‌دود و روح آنان در
دلهایمان می‌زند شرکت می‌کنیم و بدینگونه، “بودن خویش” را، به عنوان یک
ملت، در تندباد ریشه برانداز زمان‌ها و آشوبِ گسیختن‌ها و دگرگون شدن‌ها
خلود می‌بخشیم و، در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته
و، “خالی از خویش”، بردة رام و طعمة زدوده از “شخصیت” این غرب غارتگر کرده
است، در این میعادگاهی که همة نسل‌های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند،
با آنان پیمان وفا می‌بندیم و “امانت عشق” را از آنان به ودیعه می‌گیریم که
“هرگز نمیریم” و “دوام راستین” خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم
بشری، ریشه در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایة
“اصالت” خویش، در رهگذر تاریخ ایستاده است، “بر صحیفة عالم ثبت” کنیم.

 

روحی که در درد پخته می شود آرام می گیرد. احساسی که در هیچ گوشه
ای از هستن آرام نمیتواند یافت ، آرام میگیرد . کسی که میداند کسی از راه
نخواهد رسید به یقین می رسد . غم هنگامی بی آرامت می کند که دلواپس شادی هم
باشی، آرامش غمگین! سکوت بر سر فریاد . سکونت گرفتن در طوفان !
- از دکتر علی شریعتی



89/1/7
3:40 ع


لیلی مجنون


خدا مشتی خاک را بر گرفت. می خواست
لیلی را بسازد،از عشق خود در آن دمید و لیلی پیش از آنکه با خبر شود عاشق
شد.اکنون سالیانی است که لیلی عشق می ورزد،لیلی باید عاشق خدا باشد زیرا
خداوند در آن دمیده است و هر که خدا در آن بدمد عاشق می شود.

لیلی نام تمام دختران ایران زمین
است، و شاید نام دیگر انسان واقعی!!!!

لیلی زیر درخت انار نشست، درخت انار
عاشق شد، گل داد،سرخ سرخ، گلها انار شدند،داغ داغ.هر اناری هزار دانه
داشت.دانه ها عاشق بودند، بی تاب بودند،توی انار جا نمی شدند. انار کوچک
بود، دانه ها بی تابی کردند. انار ناگهان ترک برداشت. خون انار روی دست
لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را خورد، اینجا بود که مجنون به لیلی اش
رسید.

در همین هنگام خدا گفت: راز رسیدن
فقط همین است، فقط کافیست انار دلت ترک بخورد.

خدا انگاه ادامه داد: لیلی یک
ماجراست، ماجرایی آکنده از من، ماجرایی که باید بسازیش.

شیطان که طاقت دیدن عاشق و معشوقی
را نداشت گفت: لیلی شدن ، تنها یک اتفاق است، بنشین تا اتفاق بیفتد.

آنان که سخن شیطان را باور کردند،
نشستند و لیلی هیچ گاه اتفاق نیفتاد.

اما مجنون بلند شد، رفت تا لیلی اش
را بسازد ...

خدا گفت: لیلی درد است، درد زادنی
نو، تولدی به دست خویشتن است

شیطان گفت: آسودگی ست، خیالی ست
خوش.

خدا گفت: لیلی، رفتن است. عبور است و
رد شدن.

شیطان گفت: ماندن است و فرو در
خویشتن رفتن.

خدا گفت: لیلی جستجوست. لیلی نرسیدن
است و بخشیدن.

شیطان گفت: لیلی خواستن است، گرفتن و
تملک کردن

خدا گفت: لیلی سخت است، دیر است و
دور از دسترس است

شیطان گفت: ساده است و همین جا دم
دست است ...

و این چنین دنیا پر شد از لیلی هایی
زود، لیلی های ساده ی اینجایی، لیلی هایی نزدیک لحظه ای.خدا گفت: لیلی
زندگی است، زیستنی از نوعی دیگر چون سخن خدا بدینجا رسید ، لیلی جاودانی شد
و شیطان دیگر نبود.

مجنون، زیستنی از نوعی دیگر را
برگزید و می دانست که لیلی تا ابد طول می کشد. لیلی می دانست که مجنون
نیامدنی است، اما ماند، چشم به راه و منتظر، هزار سال.

لیلی راه ها را آذین بست و دلش را
چراغانی کرد، مجنون نیامد، مجنون نیامدنی است.

خدا پس از هزار سال لیلی را می
نگریست، چراغانی دلش را، چشم به راهی اش را...

خدا به مجنون می گفت نرود و مجنون
نیز به حرف خدا گوش می داد.

خدا ثانیه ها را می شمرد، صبوری
لیلی را.

عشق درخت بود، ریشه می خواست، صبوری
لیلی ریشه اش شد. خدا درخت ریشه دار را آب داد، درخت بزرگ شد، صدها شاخه،
هزاران برگ، ستبر و تنومند.

سایه اش خنکی زمین شد، مردم خنکی اش
را فهمیدند، مردم زیر سایه ی درخت لیلی بالیدند.

لیلی هنوز هم چشم به راه است چراکه
درخت لیلی باز هم ریشه می کند.

خدا درخت ریشه دار را آب می دهد.

مجنون نمی آید، مجنون هرگز نمی آید.
مجنون نیامدنی است، زیرا که درخت باز هم ریشه می خواهد.

لیلی قصه اش را دوباره خواند، برای
هزارمین بار و مثل هربار لیلی قصه باز هم مرد. لیلی گریست و گفت: کاش این
گونه نبود. خدا گفت : هیچ کس جز تو قصه ات را تغییر نخواهد داد ،لیلی! قصه
ات را عوض کن.

لیلی اما می ترسید، لیلی به مردن
عادت داشت، تاریخ هم به مردن لیلی خو گرفته بود.

خدا گفت: لیلی عشق می ورزد تا
نمیرد، دنیا لیلی زنده می خواهد.

لیلی آه نیست، لیلی اشک نیست، لیلی
معشوقی مرده در تاریخ نیست، لیلی زندگی است.

لیلی! زندگی کن !

اگر لیلی بمیرد، دیگر چه کسی لیلی
به دنیا بیاورد؟ چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟

چه کسی طعام نور را در سفره های
خوشبختی بچیند؟

چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های
زندگی بروبد؟ چه کسی پیراهن عشق را بدوزد؟

لیلی! قصه ات را دوباره بنویس.

لیلی به قصه اش برگشت.

این بار نه به قصد مردن، بلکه به
قصد زندگی.

و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر
بوده از لیلی های ساده ی گمنام و ......



88/12/25
3:0 ع



توی یک دشت بزرگ ، مترسکی خانه داشت .

کارش این بود که مواظب محصول ها باشد تا یک وقت
پرنده ها غارتشان نکنند .

تو یکی از همین روزها، یک دفعه چشمش به کلاغی افتاد که گوشه
حصار نشسته بود و داشت نگاهش
می کرد

. اخمی کرد و به خودش تکانی داد که بترسد و برود ولی کلاغ هنوز نشسته بود و نگاهش می کرد !

توی
نگاهش یک چیزی بود که مترسک نمی فهمید ؛

تو دلش آشوب شد ! نمی توانست بفهمد کلاغه چی می
خواهد ؟

شاید کمی گندم ، ولی ... روزهای بعد
باز هم کلاغ همانجا می نشست

و به مترسک نگاه می کرد .

حالا دیگر دیدن کلاغ برای مترسک هم مهم
بود !

یک احساسی داشت ؛ یک احساس خاص که نمی فهمید چیه ؟!

به خودش گفت : « مگه میشه
اون ... !! » یک روز به خودش
جرات داد

و صداش را بلند کرد و گفت : « آهای ... با توام ... می خوام
باهات
حرف بزنم ...
! » کلاغ خندید ؛



پر کشید و آمد روی شانه های مترسک نشست ؛ هنوز مترسک چیزی نپرسیده بود که
کلاغ شروع کرد به حرف زدن ! از خودش گفت ؛
از اینکه تنهاست ؛

از اینکه عاشق مترسکه و با
دیدنه اونه که زنده ست
!

مترسک
بیچاره چیزی نمانده بود پس بیفته !

باورش نمی شد بلاخره یکی پیدا شده که او را دوست داشته باشه و ازش
نترسه !

عشق را حس می کرد و این برایش لذت بخش بود .

کلاغ هر روز روی شانه های مترسک می
نشست و برایش حرف می زد طوری
که مترسک حتی نمی فهمید کی شب می شود ؟ یک روز صدای تراکتور مزرعه دار
را
شنیدند ...

کلاغ
ترسید و پر زد و رفت بالا ... مترسک که تازه به خودش آمده
بود

نگاهی به دور و اطرافش کرد تا
وقتی مزرعه دار می آید

همه چیز مرتب باشد که یک دفعه از تعجب خشکش زد ..........!!! اینجا
مزرعه ماست ؟

این همان مزرعه پرباری است که من مترسکش بودم ؟؟؟

باورش نمی شد ؛ از آن همه
محصول
حالا هیچی
نمانده بود ...

مرد مزرعه دار از راه رسید و به زمین خالی نگاه کرد ...

او هم باورش نمی شد ! نگاهش
به آسمان افتاد و کلاغ را دید که پرواز
می کند ....

به مترسک نگاه کرد که سرش را از
خجالت پایین انداخته بود
...

لبخند
تلخی زد و گفت :

« اون حواست رو پرت می کرده تا کلاغ های دیگه همه محصول ها رو ببرند ؛

دیدی .... دیدی
گول خوردی ؟؟؟؟ »

حالا سالهاست که مترسک بیچاره گوشه انبار افتاده

و هر روز از صبح تا شب از لابه لای
دیواره
انبار به
آسمان چشم می دوزد

تا شاید یک بار دیگر آن کلاغ را ببنید و

... نتیجه اخلاقی: مواظب دل تنهایت
باش

چون عشق همیشه2روی سکه داره نگذار

سختی تنهایی دل مهربانت رو به باد دهد

به
یزدان که گر ما خرد
داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم


  

88/12/24
5:53 ع


پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف
کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه
رساندند
. .
پرستاران ابتدا
زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه
تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه "
پیرمرد
غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .
پرستاران از
او دلیل عجله اش را پرسیدند :
او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر
روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. امروز به حد کافی
دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود !
یکی
از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند .
پیرمرد
با اندوه ! گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد
! او حتی مرا هم نمی شناسد !
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما
چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد
با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است !





88/12/24
5:45 ع




    ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار
کرد.

پشت خط مادرش بود.

پسر  با عصبانیت گفت:  چرا این وقت شب مرا از خواب
بیدار کردی؟ 

مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار
کردی!

فقط خواستم بگویم تولدت مبارک...!   

پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد،

صبح سراغ مادرش رفت.

وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه
سوخته یافت، 

ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . !


88/12/20
5:5 ع

سال 2012 چه بر سر زمین خواهد آمد؟



از پیشگویی منجمان "مایا" تا پیش بینی دانشمندان "ناس


می گویند سال 2012 ، آبستن یک اتفاق خارق العاده در کره زمین است ؛ البته هنوز هیچ کس از ماهیت واقعی آن خبری ندارد اما هر چه هست ، خبرهای موجود درباره این سال ، اصلا خوشایند نیست. این را ، هم پیشگویان و منجمان قوم مایا می گویند و هم دانشمندان ناسا

.
در هشدار ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است که میلیونها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماند و تمام یخچالها، تلفنهای همراه و ماهواره ها خاموش می شوند


ناسا در هشداری اعلام کرد که یک توفان خورشیدی که در سال 2012 به زمین می رسد موجب خواهد شد که برق تمام دنیا خاموش شود


.
به گزارش مهر، در هشدار ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است که میلیونها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماند و تمام یخچالها، تلفنهای همراه و ماهواره ها خاموش می شوند

از ماه دسامبر فعالیت خورشید به آهستگی روبه افزایش می رود. نیروی مغناطیسی این ستاره هر 11 سال یکبار به نقطه ای می رسد که در آن پیک پدیده های فورانهای خورشیدی و پرتاب تاجهای خورشیدی بزرگ مشاهده می شود. این پدیده ها منجر به آزاد شدن میزان زیادی انرژی و تشعشعات می شود. این فورانها می تواند به زمین نیز برسد و منجر به ایجاد توفانهای ژئومغناطیسی زمین شود

ستاره شناسان این پدیده ها را از سال 1859 رصد کرده اند. در آن زمان یک توفان ژئومغناطیسی ویژه در خطوط تلگراف اروپا و آمریکا اختلال ایجاد کرد. در ماه می 1921 توفان دیگری بسیاری از خطوط برق و تلفن را در دو سر اقیانوس اطلس خارج از استفاده کرد

در گزارش 132 صفحه ای ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است: "انرژی برق کلید فناوری جامعه مدرن امروزی است و تمام زیرساختها و سرویسها به آن وابسته هستند. اگر توفان سال 1859 امروز اتفاق بیفتد به طور حتم خسارتهای اجتماعی و اقتصادی وسیعی برجای خواهد گذاشت

به گفته دانشمندان ناسا، پیک بعدی این توفانهای خورشیدی بین سالهای 2012 و 2013 خواهد بود که جامعه علمی هنوز بر سر شدت فعالیت خورشید در این دوره جدید به توافق نرسیده اند


در 2012 چه بر سر ما خواهد آمد؟

ظاهراً، در 21 دسامبر سال 2012 تحل عظیمی در جهان رخ خواهد داد به طوری که بخش بزرگی از نوع بشری نابود خواهند شد



بله، درست متوجه شدید! دیگر برای شغل آینده ی خود برنامه ریزی نکنید! بدنبال خرید خانه نباشید، و در عوض، چند سال آخر زندگی تان را هرآنطور که می خواهید بگذرانید
.
اکنون شما 2 سال فرصت دارید که از زندگی لذت ببرید
...!
مایاها قومی بودند که چند هزار سال پیش تو مناطق آمریکای مرکزی زندگی می کردند، البته الان هم از قوم اونها بازماندگانی وجود دارن.


قبل از اینکه وارد مقوله پیش گویی اصلی مایا بشم باید توضیحاتی راجع به قدرت و تمدن این قوم براتون بنویسم

مایا! قومی که هزاران سال پیش معبد و هرمی رو با 365 پله ساخته! به تعداد روزهای سال

مایا تمامی خسوف ها و کسوف ها را دقیقا تا سال 2012 ثبت کرده و همشون طبق برنامه دارن اتفاق می افتن، مایا چندین هزار سال پیش عدد یک میلیون رو کشف کرده بود، مایا هزاران سال پش تو معابدش تصاویری از سفینه ها و فضانوردان رو روی سنگ ثبت کردن! (این رو خودم به چشم دیدم
مایا آن زمان حتی تعداد روزهای هر سال کره ماه رو که گمونم 279 روز هست محاسبه کرده بود. مایا ها از اورانوس و نپتون اطلاع داشتند، تقویم مایا برای 400 میلیون سال استخراج شده است، سال خورشید و زهره را تا چهار رقم اعشار محاسبه کرده اند

همه اینها رو به دو دلیل اشاره کردم یکیش اینکه بگم مایا چقدر قدرت محاسباتی و علمی داشته و دوم رو هم تو پی نوشت ها خواهید خوند.
حالا بریم سر اصل مطلب، پیشگویی


پیشگویی می گه:
تو 21 دسامبر سال 2012 زندگی روی کره زمین وارد یک دوره جدید می شه. تو چند تا سایت خوندم که این دوره جدید پر از صلح و عشق و آرامش و پیشرفت هست. (مصداق حرف یکی از سیاستمداران آمریکایی که پایان بحران مالی آمریکا رو صلح و آرامش تو دنیا می دونست

حالا چند تا نظریه دیگه هم هستند که به تفضیل روشون بحث می کنم. یکی از استادان دانشگاه هم اطلاعاتی در این مورد داشت، جالبه که گفت ما به ناسا یه ایمیل فرستادیم و پرسیدیم که آیا سال 2012 اتفاقی تو کهکشان خواهد افتاد؟ ناسا پاسخ داده بود که نارسایی هایی مشاهده می شن ولی نمی تونیم تائید کنیم که این اختلالات آسیبی به زمین می رسونن یا نه

!
مایاها معتقد بودند که زمین از 5 دوره تشکیل شده، پایان هر دوره یه اتفاق خیلی بد می افته و دوره جدید شروع می شه. جالب اینجاست که 2012 پایان دوره پنجم هست! و ما وارد دوره ششم خواهیم شد، گفته می شه تمدن حاضر از بین خواهد رفت تا دوره ششم شروع بشه
این کدها درخود قسمتها وقسمتهای زیادی را در مورد یک اتفاق هراسناک خورشیدی درسال2012بیان میکند دانشمندان متفق النظر هستند که هر100 سال یا بیشتر شعله های خورشیدزبانه می کشند و منظومه شمسی را تحت تاثیر خود قرار میدهند


تئوری میگوید که درسال 2012 یک شهاب سنگ باعث انفجار خورشیدی میشود که باعث سوزاندن کره ی زمین میشود

دو مطلب جالب:
یکی اینکه مایا حتی زمان سقوط قوم خودشون رو پیشبینی کرده بودند و عجیب تر از همه: جنگهای جهانی رو هم پیش بینی کرده بودند

البته دقت کنید که اتمام دنیا به این معنی نیست که همه چیز از بین می ره، حتما شروعی خواهد بود، برای دوره ششم و هنوز مطمئن نیستیم که این دوره چه چیزی را به ارمغان خواهد آورد

همین حس کنجکاوی خیلی از مردم و دانشمندان را برانگیخته است که چرا تقویم مایان ها در روز ذکر شده تمام می شود


آیا روز 21 دسامبر سال 2012 روزی است که جهان به پایان می رسد یا اینکه آغاز دوره ای جدید است؟ آیا به پایان رسیدن تقویم مایان ها را می توان نشانه ای دانست بر وقوع یک اتفاق خاص در جهان؟شاید هم ...... به هر حال باید صبر کرد________________


88/12/15
3:43 ع





کلاغ و طوطی
هر دو سیاه و زشت آفریده شدند 
طوطی شکایت کرد
و خداوند او را زیبا کرد ولی کلاغ گفت
:
هر چه از دوست رسد نیکوست و نتیجه آن شد که می بینی
.طوطی همیشه در قفس
کلاغ
همیشه آزاد






88/12/12
5:53 ع



در آستانه هفده ربیع هستیم؛
فرا رسیدن میلاد بزرگ پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت حضرت امام جعفر صادق (ع) رو خدمت همه ی ایرانیان مسلمان خاصه شیعیان جعفری تبریک و تهنیت عرض می کنم.
در ایام عید و شادی هستیم .
یه جورایی از الان عیدمون شروع شده .
.ایشالله که همه ی ایامتون عید باشه و به دور از غم و غصه!
جرعه هایی از دُر واژه های نبوی!(اینم عیدی امشبتون)

پیامبر اکرم(ص):
-در بدی افراد همین بس که برادر مسلمانی را تحقیر نماید.
-بدترین مردم روزقیامت افراد دو چهره هستند.
-مومن ترین افراد خوش اخلاق ترین آنان است.
-آرامش غنیمتی است و ترک آن خسارتی است.
-از لجاجت بپرهیزکه آغازش جهالت است و انجامش ندامت.
-تفریح کنید و بازی کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود.


  

88/12/10
7:12 ع



ـ آیا میدانید: اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت ?? سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.

ـ آیا میدانید : کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ?? ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ??? هزار سرباز ایرانی در روز ?? از آغاز بهار ??? قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.

ـ آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ??? قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ? نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد

ـ آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت .

ـ آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ??? - ??? قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغد آورد

ـ آیا میدانید : داریوش بعد از تصرف بابل ?? هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد

ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت







ـ آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ? سال طول کشید و کل ساخت کاخ ?? سال به طول انجامید

ـ آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ?? هزار کارگر به صورت ?? ساعت در تابستان و ? ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ? روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ??? گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ?? روز یکبار استراحت داشتند

ـ آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است

ـ آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ?? روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ? عید مذهبی و ?? روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است

ـ آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند

ـ آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد

ـ آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد

ـ آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد

ـ آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد

ـ آیا میدانید : در طول سلطنت داریوش کبیر ??? حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با ??? مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخر پادشاهی به اندازه ?? میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت

ـ آیا میدانید : داریوش در سال ??? قبل از میلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم



مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
مردمک ، mar2mak ، a ، Mar2makمردمک ، http://mar2mak.tk/ ، آآ ، رجب ، ایران ، afra ، افتخار ، معجزه ، شیعه ، mar2mak.parsiblog.com ، نماز توبه ، نماز مشکل گشا ، نوح ، نوروز ، نوروز یک جشن ملی ، هدیه خدا ، هر چه بنده بخواهد اجابت می­شود. ، هرگاه بنده ای مرا بخواند ، هزار راز ، هفت قانون معنوی موفقیتmar2mak مردمک ، هفده ربی ، همانند سیب باش ، وامان از غش ، وبلاگ مردمک ، ورسیدن به ارزو ها ، وصیت نامه داریوش هخامنش ، وصیت نامه مولانا ، وصـیـت نامـه ی داریـوش کـبـیـر ، وولادت امام رضا ، یاد گرفتم که ، یک سکوت ، کارمندان ایده‌های خوب ندارند ، کارنامه مدرسه ، کسی واقعا خدا را دوست دارد ، کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد! ، کلیپ ولادت امام رضا علیه السلام کلیپ ولادت امام رضا علیه السلام ، mardomak ، آ َAصمصام در مجلس نیایش ، شیفتگان شریعت علمی علوی ، صدای تاختن ، صدای شکستن اقتصاد ایران ، ضد وهابیت ، عاقبت کار ، عالم ، عباس ، عبدالعظیم ثواب زیارت ، عزت نفس ، عشق ، عطشان ، عظمت ، علامت @ ، علت پیشرفت ژاپنی‌ها را بدانید ، علم ، علی ، علی مولود کعبه ، عوامل عمده شکست مدیریت mar2mak ، عیسیی ، فراموش ، فردوسی و حب اهل بیت ، فرشته ها زن هستند ، فروش کوکاکولا در خاورمیانه ، فقر ، فهمیدن ، قابوس‌نامه ، قاتل حضرت زهرا کیست؟ ، قدر یک سیب ، قدم اول ، قرائت ، قصه عادت ، قلب ، قلب مومن جزیره خضراء است ... ، قیصر روم ، کبوتر ، کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ ، کسی که می خواهد اهل معرفت شود ، کلاغ و طوطی ، کلمات کلیدی: ، کهن ، کویر ، گرگ ، گریه کن ، گزیده یی از قابوسنامه ، لایق ، لیلة الرغائب ، لیلی مجنون ، ماجرای اسب ابی و لاک پشت(کمتر زچوبی نیستی....) ، مانع موفقیت ، مبادا رها کنی ، مترسک ، متفاوت ، محرم ، مدیران اسباب بازیهای جدید نمیخرند ، مدیران اشتباه نمیکنند ، مدیران روزنامه نمیخوانند، ، مدیران فراموش نمیکنند ، مدیران نمیخوابند ، مرحوم قاضی (ره) و حضرت امام خمینی (ره) ، معجزه زندیگیت ، معلم مردمک mar2mak ، معلول ، مکه ، مناظره میان (شیخ مفید )و عالم سنی ، منهج الصادقین ، مهمان خدا ، موبایل زدگی در ایران ، موسم است،حج کن! ، موعظه آیت الله جوادی آملی ، مولود کعبه ، موهبت الهی ، میلاد ، میلاد پیامبر مهربانی ، نابودگر ، ناتوانی شاه ، نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام ، نذر آرایشگر ، نقش انگشتر ، نماز امام رضا... ، آخرین کلمات ، آدم کربلا ، آزادی ، آفرین به حسادت! ، آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار ، آنجا بهشت نیست، دوزخ است. ، آیا میدانید: ، اا ، ابولفظل ، ارزش ، از امام هادی(ع) نقل شده است ، از قیود ، ازادی ، مردمک وبلاک ، مردمک وبلاگ ، مردمک ، مردمک mar2mak ، مردمک چشم ، مردمک، اهل آسمون، رحم، اهل زمین، mar2ma.tk ، مشکل فضا یی ، مشکلات زندگی ، مصر ، افتخار شیعه ، السلام علیک یا غریب الغربا السلام علیک یا علی ‌بن ‌موسی‌ ا ، المتمسکین بولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب (ع) ، امام حسن ، امام حسین از دیدگاه افراد مشهور ، امام رضا ، امام زمان ، امام صادق ، امام صادق ادعای دوستی ، امام محمر باقر ، امروز ، امن ، انسان‌ها را به چهار دسته تقسیم است: ، او چه کسی ، اولین لعن کنندگان به آن دو اهل بیت بودند ,وبلاگ مردمکmar2mak, ، ایا ظاهر شما به کارتان صدمه می زند؟مردمک mar2mak مردمک ، ، Aآ کوچک کردن دنیا ، f ، َmar2mak ، mar2mak با 8 سوال در مورد حیوانات خود را بشناسید! ، mar2mak بوی محرم می آید ، ‌ علی ، "این الرجبیون" ، "نوروزتان نوروح باد " ، .parsiblog ، ? نکته‌ای که در نو‌آوری شرکت گوگل ، ،حجاب/ بهشت وحور/مناجات/مردمکmar2mak// ، 10 نکته مهم جهت حفظ آراستگی یک مرد مردمک mar2mak ، 10 کلید طلائی برای خلق زندگی ای که آرزویش دارید ,مردمکmar2mak ، 13 رجب ، رزق وروزی ، رستم ، رسم خوردن ماهی در شب نوروز ، رنگ دروغ ، روانشناسی رنگ‌ها mar2mak مردمک ، روزی دادی رایگان بیامورز رایگان که توخدایی نه بازرگان دانایی ده ، روزی نیز دهد ، ریسک ، زبان عربی ، زسفیر سابق انگلیس ، زمان زیادی نداری ، زندگی یک گل سرخ است ، زیبایی رایگان است مردمک mar2mak ، سال 2012 چه بر سر زمین خواهد آمد؟ ، سالروز شکافتن هر ساله ی کعبه مبارک باد ، ستاره ، سرنوشت برگ ، سعی ، سفید ، سوتک ، سوره حمد ، سیاه وسفید ، ش ، شاخه ی حیات ، شاگرد و راهب پیر ، شب یلدا ، شتر مرغی ، شجاعت ادامه دادن زندگی ، شرم ، شروع بلا ، شعبان ، شفاعت بی حد ومرزحضرت زهرا/مردمک/http://mar2mak.tk/ ، شکاف کعبه ، شگرد آیت‌الله مدرس برای کسب در آمد ، شما خدا هستید ، شمع ، شهادت پیامبر اکرم ص ، شهید ، شور ، شیرجه ، بدون شرح ، بزرگترین حکمت چیست ، بسم الله الرحمن الرحیم ، بندگان نیک خدا ، به طفیل ذوات مقدس محمد ، ایلیا ، شبر ، شبیر و فاطمه علیهم السلام ، بهترین راه ، بهشت در روح ، بوی محرم می آید ، بی نیازی ، بیل گیتس و جنرال موتورز ، پشتکار ، پنج کار برای دوری از گناه ، پند حکیانه در باب مشارکت با نزدیکان ، ت ، تئوری 30 دقیقه ایmar2mak ، تا بهشت دو قدم راه ، تاثیر سوره حمد ، تحیت بر ملائکه ، تست جدید روانشناسی با 8 سوال در مورد حیوانات خود را بشناسید! ، تشابه ذهن احمق و مردمک چشم ، تشکر به معنای حقیقی بی ریا خالص ، تفسیر امام رضا (ع) از قرآن کری ، تلاش ، تنها یک موعظه ، تنهایی ، تولد ، ثواب ، جان ، جایگاه ، جرم چیدن گل ، جواز بهشت ، چتر لطف و مرحمت الهی ، چرا آدمى گاهى مطالبى را که مى داند به یاد نمى آورد. ، چرا به غرق گناه شدن خوشنود شدیم ، چشمه ، چفیه ، چه کسی یا کسانی وموجبات شهادتش را فراهم کردند ، چو بیشه تهی ماند از نره شیر ، حب علی(ع) ، حجاب درایین زرتشت ، حداقل شرط لازم برای موفقیت . ، حدیث امام رضا(ع) ، حرفهایی برای نگفتن ، حضرت زهرا ، حضرت زینب کبری :روز پرستار :فرشتگان سفید پوش ، حضرت علی اکبر علیه السلام ، حکایتی از آیت الله قاضی و آیت الله خوئی ، حمد سوره حمد نماز صبح ، حکمت خدا ، خدا را دوست دارم ، ، خدا همه جا هست ، خری در چاه // ، خسته آور ، خطر ، خورشید ، داستان دختر نمرود و حضرت ایراهیم علیه‌السلام و آتش ، داستان مداد ، داستان مدیریتی ، دانشگاه استنفورد ، دانشنامه رشد ، دانه عشق ، دختر خانم ودو راهب ، در بسته باز کردن ، دروازه بهشت ، دریا ، دست هایی مقدس ، دعا از نیزه کارگرتر اس ، دل ، دلیل تنهایی ما... ، ده روش غلط مدیریت مردمک mar2mak ، دو تیپ افراد سازمانی ، دیار قوم لوط ، دیروز امروز خدا بخیر کنه فردا را ، دین و مذهب جن : ، دیوار شیشه‌اى ، دیوانه ، ذهن ، ذهن احمق ، راز موفقیت ، راز موفقیت در زندگی ، رازی نهان ، راه نجات mar2makمردمک ،
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ