89/7/28
10:26 ع
شعرم ، نفسم ، اول و آخر که ندارم !
در راه ...
درختم
به بیابان
ولله به چشمان قشنگت !
سر و سامان که ندارم ...
پر از تپش پنجره هایم ...
مانند پرنده
به کف کودک صیاد
آرام و قراری که ندارم
***
حیرانم و از دست دلم شاکی و نالان
افسوس و امان ...
دلهره و درد و فغانم ،
درمان که ندارد !
با رب برسان معجزه خلقت خود را
من جز به حقیقت
همان مهدی زهرا !
دل در کف دیگر که ندارم !
انشاالله
سبحانی نیا
اذان مغرب ، 25 مهر1389
پی نوشت :
پ.ن.1 / عکس را در اندازه بزرگتر اینجا ببینید . دوربین ؛ گوشی همراه 2 مگ پیکسل
پ.ن.2 / دل نوشته است دیگر ! همین